اوایل تابستان سال ۸۱ بود که به اصرار خانواده، در دوره‌ آموزش کامپیوتر شرکت کردم! آن زمان ICDL  رو بورس بود و ویندوز xp تازه منتشر شده بود!‌ سطح زبان انگلیسی‌م در آن زمان از افتضاح! یک پله پایین‌تر بود. این شد که یک روز مربی با عتاب به من و بقیه کارآموزها برگشت گفت: خجالت آوره! بچه‌های همسن و سال شما در آموزشگاه های دیگه دارن برنامه‌نویسی یاد میگیرن!‌ شما تو تایپ ده‌انگشتی موندین!!! اون موقع ته مهارت‌م در کامپیوتر نقاشی در محیط paint بود. اما از اون روز به بعد تغییرات شروع شد و تا جایی ادامه پیدا کرد که در عرض یک سال! وب‌سایت پژوهش‌سرای دانش‌اموزی رو طراحی کردم!‌ وب‌سایت ابتدایی که در محیط نرم افزار FrontPage آماده شده بود و اولین کار تجاری م محسوب می‌شد. :) بعدها با افزایش مهارتم در نرم‌افزار فتوشاپ و کرل و مسلط شدن به زبان های برنامه‌نویسی سمت سرور مثل php تعداد پروژه‌هایی که می‌گرفتم بیشتر و بیشتر شد و یک زمان فهمیدم که دیگه آدم سابق نیستم و تبدیل به یک فری‌لنسر شدم!

پ.ن: این پست و تمام پست‌هایی که در دسته نقاط‌قوت یا نقاط‌ ضعف قرار دارند، صرفا برای شناخت خودم و برنامه‌ریزی  برای بهره‌مندی از آن‌ها در زندگی روزمره و یا دست‌یابی به اهداف تعیین شده است. 

فریلنسر به کسی گفته می‌شه که برای خودش و بصورت پروژه‌ای کار می‌کند. فریلنسر فردی‌ه که یک حرفه و تخصص مثل عکاسی, نویسندگی, طراحی, برنامه نویسی, گرافیک, ترجمه داره و به صورت پروژه ای و آزاد برای دیگران کار می‌کند. فری‌لنسری درآمد خوب ولی نامنظمی داره ولی برای افراد متاهل مناسب نیست! کمتر دختری پیدا میشه که حاضر باشه با یک فری‌لنسر ازدواج کند. فری‌لنسر ها در نگاه خیلی‌ها جزو افراد بیکار  و بی پول!‌ به حساب میان! اینکه فری‌لنسری جزو نقاط مثبت یا منفی‌م محسوب میشه دقیقا نمی‌دونم ولی تا الان راضی بودم!

امیدورام روزی با استفاده از مهارت‌ها و تخصص‌هایی که کسب شده، مسیر زندگی‌م رو به گونه ای عوض کنم که در زندگی و کار موفق باشم. فعلا در آرزوی اون روز در حال برنامه ریزی هستم!